68 سال با نفت ؛
از ملی شدن صنعت نفت تا تحریم نفت
شناسه خبر: 14670 سرویس: اجتماعی
همزمان با سالگرد ملی شدن صنعت نفت نیم نگاهی به وضعیت فعلی بازار نفت ایران خالی از لطف نیست، برخی کارشناسان عقیده دارند سیاستهای تحریمی امروز آمریکا علیه ایران ممکن است به تکرار تاریخ در کشور منجر شود.
ملى شدن صنعت نفت و حوادثى كه قبل و بعد از آن اتفاق افتاد در تاريخ ايران حادثه ای بزرگ بوده که بعد از سالها هنوز مورد بحث است. زمزمههای ملی شدن صنعت نفت در سال 1328 با تشکیل جبههملی به گوش رسید، جبههای که نیروهای گردآمده در آن، هر کدام نماینده یکی از اقشار اجتماعی ایران به شمار میرفتند، سیاستمداران، کارمندان، روشنفکران جوان و حتی بازاریان، هسته اولیه جبههملی را شکل میدادند و در وقایع مربوط به ملی شدن صنعت نفت تا کودتای 28 مرداد 1332 نقش مهمی برعهده داشتند.
پس از ترور رزمآرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹، کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی وقت، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب کرد.
بیان دقیقتر، قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت و «به نام سعادت ملت ایران» در روز 17 اسفند 1329 به مجلس ارائه شد و در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
سپس، مجلس سنا نیز در 29 اسفند 1329 این پیشنهاد را تصویب کرد و پس از توشیح محمدرضاشاه به قانون بدل شد. به این ترتیب، روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در تاریخ ملت ایران به عنوان روز «ملیشدن صنعت نفت ایران» ثبت شد.
حمایت مردمی از جنبش
در آن زمان مشكل مردم ايران مضاعف بود چون هر نوع تحميل از طرف استعمار انگليس يك تحميل رقابتی از طرف استعمار روس را نيز به همراه داشت تا جايى كه اين دو قدرت به تقسيم ايران نيز نزديك شدند، در اين چار چوب تاريخى بود كه نشان دادن علايم استقلال و ايستادگى اهميت يافت و اين جنبش داخلى مورد حمايت گسترده مردم قرار گرفت.
از طرف ديگر نحوه ملى شدن صنعت نفت هم خود قابل توجه است. يك وجه مهم اين رويكرد، شخص دكتر مصدق است، او بر اساس قواعد بازى كه غربى ها ساخته و پرداخته بودند مانند سازمان ملل و ديوان لاهه و قوانين بين المللى، با تکیه بر همين قوانين بازى، بحث حقوقى ملى كردن نفت به معنى خلع يد از انگلستان را برنده شد.
در تاریخ ما او مهمترين فردى بود كه اين توان را از خود نشان داد و منحصر بفرد است.
پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، لایحه خلع ید در بهار سال 1330 توسط نمایندگان مجلس شورای ملی به تصویب رسید. این لایحه، چگونگی اجرای قانون ملی شدن نفت را مشخص میکرد. دولت انگلیس به دادگاه بینالمللی لاهه شکایت برد اما به جایی نرسید و حق ملی بودن صنعت نفت برای ایران احراز شد.
آیا ملی شدن صنعت نفت کار درستی بود؟
در اينجا قصد بازگویی تاریخ صنعت نفت را نداريم، اما مهمترین پرسشها درباره این اتفاق مهمِ تاریخ معاصر ایران میتواند این باشد که آیا واقعا ملی شدن صنعت نفت در آن زمان، کار درستی بود؟
به نظر میرسد این جریان، همچون دیگر رویدادهای تاریخی دو رویه اصلی دارد؛ هم جلوی هدر رفتن بخشی از منابع و منافع ایران را گرفت و هم اینکه در مدت کوتاهی پس از آن، با ورود شرکتهای نفتی دیگر، ضررهای اقتصادی در پی داشت.
در مورد نظریه نخست میتوان گفت که شرکت نفت انگلیس و ایران به عنوان نماینده استعمار انگلیس از صحنه اقتصاد و اجتماع کشور حذف شد و ایران توانست منافع خود را از صنعت بومی خود دریافت کند.
اما در مورد دوم، اختلاف نظر بسیار است؛ برخی میپندارند که ملی شدن صنعت نفت به دلیل نبود تخصص و مهارت فنی نزد ایرانیان امر بیهودهای بود که موجبات عقد قرارداد کنسرسیوم را فراهم کرد.
طبق این قرارداد که متن آن توسط دکتر علی امینی وزیر وقت اقتصاد و دارایی و مستر "پیچ" نماینده کنسرسیوم به امضا رسید، شرکتهای نفتی که از چهار کشور انگلیس، آمریکا، هلند و فرانسه بودند، برخلاف قانون ملی شدن صنعت نفت، برای مدت 25 سال، در صنعت نفت ايران به مشاركت و فعاليت مي پرداختند. در واقع حق برداشت نفت ایران در اين مدت به شرکتهای مذکور سپرده شده بود و اگر پیش از آن، شرکت نفت انگلیس و ایران بهتنهایی از منابع نفتی ایران بهره میبرد، با انعقاد این قرارداد شرکتهای دیگری از سه کشور دیگر، افزون بر انگلیس به این منابع دسترسی یافتند.
البته در سال 1351 در پی دیدار شاه با رؤسای شرکتهای نفتی غربی، مقدمات شکلگیری کنسرسیوم دیگری به وجود آمد و در سال 1352 به تصویب رسید؛ شش شرکت نفتی به هشت شرکت پیشین کنسرسیوم پیوستند و طبق قرارداد جدید 20 سال حق حفاری و برداشت از منابع نفتی کشور به این 14 شرکت داده شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357، قرارداد کنسرسیوم از سوی ایران لغو شد و ایران به طور مستقل مدیریت صنعت نفت را برعهده گرفت. موضوع قابل توجه در این دوره بهویژه در دوران جنگ تحمیلی و سپس دوران بازسازی، ارتقای توان ایرانیان در مدیریت این صنعت است.
خروج نیروهای متخصص خارجی از کشور و به خصوص شعلهور شدن آتش جنگ از سوی صدام و معطل ماندن قراردادها و شانه خالی کردن شرکتهای خارجی از تعهدات خود نسبت به صنعت نفت ایران، میتوانست صدمه جبرانناپذیری بر بدنه این صنعت وارد آورد، اما نیروهای متخصص داخلی با اعتماد بهنفس بالا و تکیه بر آموختههای خود، توانستند بر این مشکلات فایق آیند و با وجود تحریمهای اقتصادی و جنگ تحمیلی، کمبود ابزار و تجهیزات را به واسطه هوش فنی و مدیریتی خود جبران کنند.
آیا تاریخ تکرار می شود؟
برخی کارشناسان با نقبی به گذشته، عقیده دارند سیاستهای تحریمی امروز آمریکا علیه ایران ممکن است به تکرار تاریخ در کشور منجر شود.
از نظر نگارنده این تحلیل زمانی درست به نظر میرسد که بخشهایی از وقایع مرداد ۱۳۳۲ و نقش آمریکا در براندازی دولت مصدق و همچنین شرایط امروز ایران در دنیا و بازار نفت نادیده گرفته شود.
زمانی که کودتای ۲۸ مرداد به وقوع پیوست و دولت منتخب مردم از راس امور کنار گذاشته شد، ایران در حال از سر گذراندن دومین سال از تحریمی بود که فروش نفت ایران را به صفر نزدیک کرده بود.
این تحریمها از سال ۱۹۵۱ آغاز و تا سال ۱۹۵۴ ادامه داشت، اما بر خلاف آنچه در تحلیلهای اخیر به آن اشاره شده و سیاستهای فعلی دولت دونالد ترامپ علیه ایران به آن ارتباط داده میشود؛ در آن زمان آمریکا در تحریم خرید نفت ایران نقشی نداشته و انگلیس طراح اصلی تحریمهایی بود که صادرات نفت خام ایران را از حدود ۶۶۰ هزار بشکه در روز در سال ۱۹۵۰ به حدود صفر در سال ۱۹۵۲ رساند.
توجه به این نکته که تحریمهای نفتی یکجانبه دهه ۵۰ میلادی از سوی انگلیس و پس از ملی شدن صنعت نفت ایران بهمنظور فشار بر دولت برای به دست آوردن دوباره انحصار در میادین نفتی کشور اعمال شده بود، به همان اندازه اهمیت دارد که توجه به تغییرات بازار و صنعت جهانی نفت و خارج شدن انحصار از دست هفت غول نفتی یا همان هفت خواهران نفتی؛
از دیگر سو هرچند دولت ترامپ به دنبال صفر کردن خرید نفت ایران است و مقامات این دولت نیز در اظهارنظرهای خود به آن تاکید دارند، بررسی مسائل فنی فروش نفت ایران و نقش آن در به تعادل رساندن بازار نشان میدهد تکرار اتفاقی همچون مرداد ۳۲ در ایران آن هم به واسطه تحریم خرید نفت، امری دور از ذهن است.
نکته دیگری که در رابطه با تغییر شرایط بازار جهانی نسبت به سالهای دهه ۵۰ میلادی به آن میتوان اشاره کرد، نقش تعیینکننده نفت ایران در به تعادل رساندن بازار جهانی نفت است.
صنعت نفت ایران در شرایطی ملی و پس از مدتی کوتاه برای چهار سال گرفتار تحریم شد که توسعه چندانی نیافته بود؛ اما درست در همان سالهایی که نفت ایران تحت تحریم بود (۱۹۵۴-۱۹۵۱)، ایالات متحده آمریکا تولید روزانه نفت خام خود را از بیش از ۶ میلیون بشکه در روز به حدود ۷ میلیون بشکه در روز افزایش داد.
صنعت نفت ایران امروز با صادرات روزانه 1.6 میلیون بشکه نفت خام نقشی اثرگذار در به تعادل رساندن عرضه و تقاضای بازار نفت دارد و از همین رو است که به عقیده کارشناسان حتی با وجود همراهی عربستان و روسیه با آمریکا، حذف صادرات نفت خام ایران از بازار ایدهای عملیاتی نخواهد بود.
سخن آخر
با توجه به گفته کارشناسان این حوزه، تنها راه مقابله با این تحریمهای ظالمانه، اتکا به تواناییهای داخلی است. همانطور که مصدق در دولت خود با اتکا به سرمایههای موجود در داخل کشور توانست تا حدودی از پس تحریمها برآید، امروزه دولتمردان با استفاده از تواناییهای موجود در داخل کشور میتوانند در زمینههای مختلف خودکفا شده و تاحدودی اثر تحریمها را کاهش دهند.
علاوه بر این، دولت برای مقابله با تحریمهای موجود میتوانند با اجرای ساز و کارهایی همچون پیمان پولی دوجانبه با روسیه و چین و ترکیه، اجرای پروژه پتروپالایشگاهها، استفاده از سیستم پیام رسان سپام به جای استفاده از سوئیفت و ... در برابر این تحریمها ایستادگی کرده و همچون گذشته از استقلال ایران دفاع کند.